اصول دوازده گانه خوشنویسی

اصول دوازده گانه خوشنویسی اصولی هستند که حدود ۱۰۰۰ سال می باشد قواعد کلی خطوط اسلامی به خصوص خطوط ششگانه و خط نستعلیق را تشکیل داده اند.ابن مقله با تصحیح و دسته بندی خطاهایی که بین خوشنویسان آن زمان رواج داشته و نوشتن قواعد و قانون مند کردن آنها این اصول را به وجود آورده است.

ابن مقله شیرازی قواعد خوشنویسی را در رساله.ی خط و قلم بیان کرده.است. وی قواعد خط را به دودسته تقسیم کرده.است:
۱- حُسنِ تشکیل (اندازه و بهره.ی هر حرفی از حیث سطح و دَور، بلندی و کوتاهی، باریکی و کلفتی، راستی در حالت عمودی و افقی و مایل، حرکات قلم) که قاعده.ی «اصول» و «نسبت» از آن پدید می.آید.

۲- حُسنِ وضع (چگونگی پیوند دادن حروف پیوندپذیری و باهم آوردنِ حروف منفصل و طرز مجاورت کلمات و نظام سطرها و تناسب مدها(کشیدگی.ها)) که قواعد «ترکیب» و «کرسی» از آن.ها استفاده می.شود. بعد از ابن مقله خطاطان دیگری نیز به تدریج این اصول را بسط داده و در هشت یا دوازده قاعده و بیش.تر تنظیم کرده.اند که چون درک مباحث مربوط به خط و خطاطی مستلزم شناخت آن.هاست که به اختصار بیان می.شود.

قواعد اصول در خوشنویسی یعنی حُسنِ نگارش مفردات حروف از الف تا ی و استحکام و اعتدال آن.ها از جهات قواعد و اصول بشرح ذیل می.باشند:
۱ – قوت: استفاده.ی صحیح و به کاربردن جزیی از دم قلم بر سطح کاغذ یا همه.ی نیروی خود در وسط و انتهای مدها و وسط دایره.ها و سریال و «ف» و «ق» و «و» و غیره.
Khat2
۲ – ضعف: به کاربردن جزیی از دَمِ قلم و نیش آن در آغاز و وسط اکثر حروف و در انتهای آن که موجب نازکی می.شود.

۳ – سطح: حرکاتراستی که با قلم در خط پدید می.آید، اعم از افقی، عمودی و مایل، سطح نام دارد و چون این حالت در پایان مدهای کامل اصلی و برخی مدهای زاید و عارضی بیشتر به ظهور می.رسد، سطح را غالباً مخصوص این نوع حرکات افقی شمرده اند.

۴ – دَور: یعنی گردش حروف که در دایره.های معکوس و مستقیم و در سرِ «ف» ، «ق» و «و» و مانند آن به وجود می.آید و حالتی است برخلاف سطح. در ایجاد دَور قلم بر حسب استادی و هنر خطاط به نرمی و گرمی به گردش در می.آید.

۵ -صعود: «صعود حقیقی» یعنی راست بالابردن الف.های آخر و لام وسط و کاف آخر در کلمات. «صعود مجازی» بالابرگدانیدن انتهای دوایر حروف است وقتی قلم به حالت دور در گردش است.

۶ -نزول: «نزول حقیقی» در الف و لام و کاف مفرد و لام کاف اول و دنباله.ی میم مصداق پیدا می.کند.
نزول مجازی در اوایل دایره.ها و آغاز برخی مدها و سرکش. کاف و گاف و امثال آن. در صعود و نزول حقیقی باید حروف مشابه به موازات هم نوشته شوند.

۷ -سواد و بیاض: رعایت و سنجش سیاهی خط و پدید آمدن آن سفیدی است که در حلقه.های برخی حروف مانند: صاد، ضاد، طاء، ظاء، فاء، قاف، عین، جیم.، هاء و غیره پدید می.آید.

۸ -ارسال: آزاد رهاکردن قلم است. در نوشتن برخی حروف مانند: راء، میم و واو مسطح، تاء و نون دراز، برخی از حروف شکسته و امثال آن، سلطان آن، سلطان علی مشهدی معتقد بوده.است که «ارسال» در خط نستعلیق مصداق ندارد.

۹ -قاعده.ی نسبت یا تناسب: یعنی حروف هم.جنس و شکل.های مشابه، اعم از مفرد یا مرکب، در همه.ی موارد به یک اندازه و برابر هم باشد.

۱۰ – قاعده ترکیب: آمیزش هم.آهنگ و دلپذیر حروف، کلمات، جمله.ها و سطرها با یکدیگر است به طوری که مجموعه.ی آن.ها از حُسنِ ترکیب برخوردار باشد. رعایت این اصول را در ترکیب حروف و کلمات «ترکیب جزیی» و در جمله.ها و مصراع.ها و سطرها «ترکیب کلی» می.نامند. ایجاد این نظم و ترتیب و اعتدال و خوش.ترکیبی باید در حرف و کلمه، جمله و سطر، سطور و صفحات، فواصل و سواد و بیاض، سنجش قلم با زمینه.ی خط، حُسنِ مجاورت، رعایت کشیدگی.ها و طریقه.ی مرکّبات، کرسی، حرکات (فتحه، کسره، ضمه، جزم، تنوین) و ضوابط (تشدید، نشانه مد، قطع و وصل) تزیینات و نقطه.گذاری مصداق یابد و سراسر خط منظره.ای زیبا و هم.آهنگ پیدا کند. مدها (کشیدگی.ها) که یکی از اجزای قاعده.ی ترکیب و از زیبایی.های خط است خط را از خشکی.ِ عاری می.کند و به آن تنوع و طراوت می.بخشد. خطاط باید جاهای متناسب مد کامل، متوسط و کوتاه را (اعم از مد اصلی یا زاید) بشناسد و به کاربرد مثلاً در خط نستعلیق مد کامل و کوتاه در اول و آخر سطر یا مصراع مجاز است.
بنابر آنچه گذشت قاعده.ی ترکیب در خوش.نویسی بسیار اهمیت دارد و نیز کاری دقیق و دشوار است، خاصه.ی در مواردی نظیر کتیبه.نویسی و گنجاندن جمله.ها در سطحی محدود و معین که مستلزم کمال ذوق و مهارت است.

۱۱ – قاعده.ی کرسی: یعنی در نوشتن سطر یا شعر حروف و کلمات، با توجه به خطی مستقیم و افقی که خطاط در نظر دارد (خط کرسی)، طوری نوشته شود که به طور قرینه و معادل یکدیگر قرار بگیرند. این قرینه.سازی در حقیقت مکمل قاعده.ی ترکیب است.
تعداد خط کرسی نسبت به حروف پنج است*:
الف) کرسی اول: سرِ الف، لام، کاف لامی که «راس.الخط» نامیده می.شود.
ب) کرسی دوم: سرِ دال، راء، صاد، طاء، عین، فاء، قاف، واو، هاء.
ج)کرسی سوم: دنباله.ی الف، لام، با و امثال آن، آغاز دوایر جیم، عین، خط آخر از کاف لامی و مسطح.این کرسی را «وسط» نامیده.اند.
د) کرسی چهارم: دنباله.ی دال و راء و سین و صاد و قاف و نون و یاء.
هـ) کرسی پنجم: دنباله.ی جیم و عین و امثال آن. این کرسی را ذیل.الخط خوانده.اند.
بعضی از استادان خط در همه.ی خطوط سه کرس قایل شده.اند: کرسی وسط، کرسی بالا و کرسی زیر، و برخی چهار کرسی را پذیرفته.اند. خط کرسی را امروزه خط زمینه و خط حامل نیز می.نامند.

 

1303730413317395_orig

۱۲ – صفا و شأن: این دو اصطلاح صفت خطی است که به مرحله.ی کمال رسیده.است؛ یعنی خطی که به برکت استعداد و قریحه.ی خطاط هنرمند و بر اثر رعایت قواعد، اصول، نسبت، ترکیب و کرسی درجه.ی ممتاز را احراز کرده.است. «صفا» حالتی است در خط که طبع را شاد و چشم را روشن می.کند. منظور از شأن آن کیفیتتی است از خط که چون پدید آید خطاط به نگریستن در خط مجذوب شود و خستگی احساس نکند. مزه و اثر خط آن حالتی است که خط با داشتن این ویژگی.ها احراز و القا می.کند. «شان و صفا» را «رونق و آب» هم گفته.اند.
استاد خط با حصول مرتبه.ی صفا و شأن به شیوه.ای خاص دست می.یابد. شیوه حالت و ملاحتی است برتر از اصول و قواعد یعنی شیرین.کاری.ها و هنرنمایی.ها از نوع گردش.های خاص قلمی، بلندی و کوتاهی مدها، گودی و کم.عمقی آن.ها، دایره.ها، تندی. و تیزی و ملایمت، خشکی و نرمی، فربهی. و لاغری حروف، انبساط و انقبا؄